قوله تعالى: بسْم الله الرحْمن الرحیم اسم یدل على جلال من لم یزل، اسم یخبر عن جمال من لم یزل، اسم ینبه على اقبال من لم یزل، اسم یشیر الى افضال من لم یزل.
فالعارف شهد جلاله فطاش، و الصفى شهد جماله فعاش، و الولى شهد اقباله فارتاش، و المرید شهد افضاله فقام یطلب مع کفایة المعاش.
بنام او که نامش آرایش مجلس و مدحش سرمایه مفلس، بنام او که نامش دلافروز و مهرش عالم سوز، بنام او که نامش آئین زبان و خبرش راحت جان. بنام او که نامش نور دیده مومنان، یادش آئین منزل مشتاقان، یافتش فراغ دل مریدان، مهرش انس جان محبان، حکمش توتیاى دیده عارفان، ذکرش مرهم جان سوختگان.
پیر طریقت گفت: الهى از زبان محب خاموش است، حالش همه زبانست ور جان در سر دوستى کرد، شاید که دوست او را بجاى جانست. غرق شده آب نبیند که گرفتار آنست، و بروز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهانست! قوله تعالى: اقْرأْ باسْم ربک حق، جل جلاله و تقدست اسماءه و تعالت صفاته، خبر میدهد از ابتداء وحى که آمد بآن مهتر عالم و سید ولد آدم (ص) آن ساعت که جبرئیل خود را بوى نمود در غار حرا و با وى آرام یافت. رسول (ص) گفت: «اول که جبرئیل بمن آمد، یک بار مرا در بر گرفت و تنگ بخود درکشید و نیک بمالید و بچسبانید و باز رها کرد آن گه دو بار دیگر هم چنان کرد». و حکمت درین آن بود که سه بار طبیعت بشریت وى را بعنصر ملکى مزاج داد. آن گه گفت: یا محمد «اقْرأْ» بر خوان.
رسول (ص) گفت: «ما انا بقارئ» چه خوانم که من امىام، خواندن ندانم؟! تا جبرئیل (ع) وحى گزارد گفت: اقْرأْ باسْم ربک بر خوان نام خداوند خود یعنى بگوى: بسْم الله الرحْمن الرحیم. اینست معنى آن خبر که روایت کردند از عبد الله بن عباس: که اول وحى که جبرئیل به مصطفى آورد آیت تسمیت بود.
و بروایتى دیگر آمده که: اول سورهاى که وحى آمد یا أیها الْمدثر بود. و سدیگر روایت آمده که اول سوره «اقْرأْ» وحى آمد. و جمع میان این روایات آنست که اول آیت که وحى آمد آیة بسْم الله الرحْمن الرحیم بود و اینست معنى آن خطاب که جبرئیل گفت با سید صلوات الله و سلامه علیه که: اقْرأْ باسْم ربک و اول سوره که وحى آمد، سوره «یا أیها الْمدثر»، آن اول آیتست و این اول سورة و بعد از آن آیة فآیة و قصة فقصة و سورة فسورة وحى همىآمد تمامى بیست و سه سال تا آخر آیة که فرو آمد: و اتقوا یوْما ترْجعون فیه إلى الله. و قیل: آخر آیة نزلت: لقدْ جاءکمْ رسول منْ أنْفسکمْ الى آخر السوره. و گفتهاند: سید (ص) چون این خطاب با وى کردند که: «اقْرأْ» بر خوان کتاب ما، و اندرین خواندن نه بیم عقوبت بود و نه ذکر جرم و جنایت ازین خطاب چندان سیاست و هیبت در سید (ص) اثر کرد که میگفت: «آن ساعت اندامهاى من خواست که از هم جدا گردد و بندهاى اعضا از هم گسسته شود، از هیبت و سیاست آن خطاب! پس چه گویى فردا که بنده عاصى را خطاب آید که: اقْرأْ کتابک نامه خود برخوان، و نامه عاصى همه جرم و جنایت و خطا و زلت بود، و او را بیم عذاب و عقوبت بود، و او را نه عذر و نه حجت بود. بنگر که حال وى چون بود؟! مگر که رب العزة، بفضل و کرم خود بر وى رحمت کند و بآن سجودها که در همه عمر آورده و بالله تقرب کرده و امید در آن بسته او را نومید نکند، و بکرم خود او را بمحل قبول قرب رساند، چنان که قرآن مجید خبر داده در آخر این سوره که: و اسْجدْ و اقْتربْ. بنده در هیچ حال بحضرت عزت و بنثار رحمت چنان نزدیک نبود که در حال سجود. چون بنده سر بر سجده نهد، از آنجا که تارک سر وى بود تا آنجا که اقصاى نهایت عالم بود، علم نور گردد و خط روشنایى نور از فرق سر وى تا بعلى میشود، و رحمت از على بر سر وى میبارد.
مصطفى (ص) گفت: «لا کبر مع السجود»
هر که سجده آورد از کبر دور گشت و بر درگاه الله شرف متواضعان یافت. چون بنده در سجود متواضع شود، پاداش وى آن بود که حق تعالى تخصیص و تقریب وى ارزانى دارد. اینست که گفت: و اسْجدْ و اقْتربْ. بنده در حال سجود جمع بود و در همه احوال دیگر متفرق بود. در حال قیام و رکوع بنظر خلق قریب بود و در حال سجود از نظر خلق دورتر بود و هر که از خلق دورتر بود بحق نزدیکتر بود، و هر که بنزد خلق بىخطرتر بنزد حق با خطرتر.
آوردهاند که: چون رب العالمین فریشتگان را فرمود که: آدم را سجده آرید، اول کسى که سجده آورد، اسرافیل بود. چون سر از سجده برداشت، جبار عالم کتب الهى و وحى آسمانى بر پیشانى او پیدا آورد تا جبین وى لوح کتب خداى گشت.
عجبا کسى که آدم را بحکم فرمان سجده کند، صور کتابهاى خداى بر پیشانى او پیدا آید مومنى که هفتاد سال خداى را جل جلاله سجده آورد چه عجب اگر او را از آتش عقوبت براءت دهد؟! اسرافیل بامر حق آدم را سجده کرد، بر پیشانى او کلام نبشته پیدا آمد ایمان در دل مومن نبشته، چنان که الله گفت: کتب فی قلوبهم الْإیمان. از روى اشارت میگوید: او که دون مرا بامر من سجده آورد، کلام نانبشته بر پیشانى وى پیدا آوردم، او که هفتاد سال بامر من مرا سجده آورد، ایمان نوشته از دل وى کى برگیرم؟!
قال النبی (ص) «اذا رکعتم فعظموا الله و اذا سجدتم فاجتهدوا فی الدعاء فانه یستجاب لکم».